میلاد تو طلوع نور
در قلبی مه گرفته بود نفسی گرم در فضای سرد و غریب
گلی شکفته در بهار
تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت...
چشمانت را باز کردی و دنیا غرق نگاه زیبایت شد
زیبایی های دنیا از آمدن تو پیدا شد ، روزها گذشت و چهره زیبایت
در آسمان دلم آفتابی شد.
دریای زندگی به داشتن مرواریدی مثل تو می نازد ، همه زیبایی
های دنیا باآمدن تو می آید و اینگونه زندگی با تو زیبا میشود ،
اینگونه چشمانم با دیدن یکی مثل تو عاشق میشود
و امروز روز میلاد دوباره تو است ، در این هوای ابری نیز خورشید در
لابه لای ابرها به انتظار دیدن تو است…
و این لحظه قشنگترین ساعت دنیاست ، و این ماه درخشانترین ماه
دنیاست که تو را درون تصویر نورانی اش میبیند
آمدی به دنیا و دنیا مات و مبهوت به تو مینگرد ، همه جا را سکوت
فرا گرفته تا خدا صدای تو را بشنود
صدای دلنشین تو در لحظه شکفتنت ، عطر حضورت فرا گرفته همه
زمین را…..